۱۳۹۱ بهمن ۱۶, دوشنبه

معرفي فيلم: دان


 
وقتي شناسنامه نداري از كجا بدونم ايراني هستي؟ مگه ميشه يه ايراني شناسنامه نداشته باشه؟ ها؟ مي‌توني ثابت كني خارجي نيستي؟ مي‌دوني خارجي يعني چي؟ خارجي يعني افغاني، هندي، پاكستاني...

دان | ابوالفضل جليلي | ايران 1998

سينماي جليلي، جنسي دارد از قلم، شايد آنگونه كه در تقريرات و نوشته‌هاي بازن و اسلافش برمي‌آيد؛ يعني "دوربين به مثابه قلم". دوربين جليلي اما خود پرسوناژ است، يا مي‌كوشد مخاطب را پرسوناژي در بطن سينمايش كند. ما -مخاطبين- همواره نه يك سوبژه، بل شريك ماجراهاي فيلمهاي او هستيم. ما دل نمي‌سوزانيم، تحريك نمي‌شويم، بل، به لختي و به آرامي، حل مي‌شويم در اثر. براي همين است كه جليلي در رويكردي گريزان از فاصله‌گذاري، روايت را به حكايت دگرديس مي‌كند و دوربينش از تجملات سينمايي چون كرين، تراولينگهاي نرم و استدي‌كم مي‌گريزند. رئاليسم او، هرچند بازنماي اقشار و توده‌هاست، ليكن فلسفه زندگي را بيش مي‌كاود، لايه‌اي زيرين و مستور در سويه‌هاي اجتماعي و فرهنگي آن. جليلي متهم است به واژه خودساخته‌ي منتقدانش، يعني "فقرگرافي" و گرفتن راي اعتماد از فستيوالهايي كه عاشق پاپتي‌هاي ايراني‌اند، اما اين هم اگر باشد، چيزي از ارزشهاي سينماي او كم نمي‌كند. جليلي، نمونه بارز فيلمسازي انديشمند و دغدغه‌دار است. دان، يكي از آثار برجسته اين فيلمساز "به انزوا كشانده شده" است.

لينك براي اطلاعات بيشتر:
http://www.imdb.com/title/tt0168682/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر